یاد یار
شنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۵۵ ب.ظ
این دو شعر از امام خمینی تقدیم به همه عاشقا
دریای جمال
- سر زلفت به کناری زن و، رخسار گشا!
- تا جهان محو شود، خرقه کشد سوی فنا
- به سر کوی تو ای قبلهی دل! راهی نیست
- ورنه هرگز نشوم راهی وادیّ «مِنا»
- از صفای گل روی تو هر آن کس برخورد
- بَر کَنَدْ دل ز حریم و، نکُند رو به «صفا»
- طاق ابروی تو محرابِ دل و جان من است
- من کجا و تو کجا؟ زاهد و محراب کجا؟
- ملحد و، عارف و، درویش و، خراباتی و، مست
- همه در امْرِ تو هستند و، تو فرمانفرما
- خرقهی صوفی و، جامِ می و، شمشیر جهاد
- قبلهگاهی تو و، این جمله همه قبلهنما
- رَسَم آیا به وصالِ تو که در جان منی؟
- هجر روی تو که در جان منی، نیست روا!
- ما همه موج و، تو دریای جمالی، ای دوست!
- موجْ دریاست، عجب آن که نباشد دریا!
رُخ خورشید
- عیب از ما است، اگر دوست ز ما مستور است
- دیده بگشای که بینی همه عالم طور است
- لاف کم زن که نبیند رُخ خورشیدِ جهان
- چشم خُفّاش که از دیدن نوری کور است
- یا رب! این پردهی پندار که در دیدهی ماست
- باز کن تا که ببینم همه عالم نور است
- وای اگر پرده ز اسرار بیفتد روزی
- فاش گردد که چه در خرقهی این مهجور است
- چه کنم تا به سر کوی توام راه دهند؟
- کاین سفر توشه همی خواهد و، این ره دور است
- وادی عشق که بیهوشی و، سرگردانی است
- مُدّعی در طلبش بوالهوس و مغرور است
- لب فرو بست هر آن کس رُخ چون ماهش دید
- آنکه مدحت کُند از گفتهی خود مسرور است
- وقت آن است که بنشینم و دم در نزنم
- به همه کون و مکان مدحت او مسطور است.
- ۹۳/۰۴/۱۴